آدم ها هر چی از ما دور میشن عزیزز ترند...
تحمل کن اما توقف نکن
قاطع باش اما لج باز نباش
صریع باش اما گستاخ نباش
بگو آره اما نگو حتما"
بگو نه اما نگو ابدا"
عشق یعنی پاک ماندن در عصر فساد
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است
هیچ گاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز
چون قلبها با کلماتی که نگفته میماند میشکند
این که تو چشم بزاری من قایم بشم
بعد بری یکی دیگه رو پیدا کنی
چون لبخند رو به هر کی میتونی هدیه کنی
اما اشک رو فقط برای کسی میریزی که نمیخوای از دستش بدی
اما دل کسی رو به خاطر غرورت نشکن
تا از خیابان عبورش دهی بی آنکه بدانی عبورت داده
تا قصد رفتن نداشته باشی کسی بهت نمیگه بمون
تا نری کسی قدرتو نمیدونه و تانمیری کسی نمی بخشدت
چون ممکنه دیگه کسی رو مثل اون دوست نداشته باشی
و از کسی که تو رو دوست داره بی تفاوت عبور نکن
چون ممکنه دیگه کسی تو رو مثل اون دوست نداشته باشه
پیدا کردن دوست که ارزش جان فدا کردن رو داشته باشه
مشکل است
چون به گدا چیز با ارزشی نمیدن
تحمل تنهایی بهتر از گدایی محبت است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیروز در دادگاه دلم ، مغز من قاضی بود ، متهم قلب بود ، جرم
من عشق بود ، عشق من یاد تو بود ، آیا حق من اعدام بود؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم
همیشگی رو قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریزاز کینه و نفرت بشی
حس کنی که هنوزم دوسش داری.
چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار
غرورش همه وجودت له شده .
چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی ووقتی دیدیش هیچی جز سلام
نتونی بگی.
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور
باشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوسش داری.
اون وقت آروم زیر لب بگی...
گفتی که...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و ان وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست
به چه زبونی بگم دوست دارم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.به زبان روسی : Ya vas liubli
2.به زبان پرتقالی : Amo - te
3.به زبان فانگلیش : Dooset Daram
4.به زبان آلمانی : Ich liebe dich
5.به زبان اسپانیایی : Te quiero
6.به زبان سوئدی : Jag a Iskan dig
7.به زبان هندی : Mai tujhe pyaar kartha ho
8.به زبان فرانسه : Je t'aime
9.به زبان ارمنی : Jiroum em kez
10.به زبان انگلیسی : I Love You
11.به زبان ترکی : Seni seviyo rum
12.به زبان دانمارکی : Jeg elsker dig
13.به زبان چینی : Mi tuzya var ruem karata
14.به زبان سوئیسی : Cha'ha di ga''rn
15.به زبان برزیلی : Eu te arno
16. به زبان هلندی : Ik hou van jou
17. به زبان فارسی : دوستت دارم
18.به زبان رازی: koosh dooronat
نمی دونم دیگه به چه زبونی بگم دوستت دارم
قلب...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم كه میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت كنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم.
تا اینكه یك روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی كه من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا كنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید...
چشمانش را باز كرد..دكتر بالای سرش بود.به دكتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دكتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت كنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاكت دیده نمیشد. بازش كرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان كه این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری كه قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این كارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور كند..اون این كارو كرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا كرد و قطره های اشك روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نكردم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دختر به پسر گفت : به نظر ت من قشنگم ؟
پسر گفت : نه .......
دختر از پسر پرسید که تو میخوای من پیشت باشم تا همیشه ؟
پسر گفت : نه........
دختر به پسر گفت : اگه من یه روزی ترکت کنم تو برام گریه می کنی؟
پسر گفت : نه.......
دختر در حالی که گریه می کرد ،می خواست بره که پسر دستش رو گرفت و گفت :
از نظر من تو قشنگ نیستی بلکه زیبایی ......
من نمی خوام تو پیشم باشی بلکه نیاز دارم که تو پیشم باشی
و اگه یه روز از پیشم بری من برات گریه نمی کنم بلکه می میرم...
کجاست...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پروردگارا٬ مرا به عنصر صلح و آرامش خود بدل کن
ترس کجاست؟زمانیکه من حامل عشق و دوستی انسانها هستم.
نفرت کجاست؟وقتی که من حامل بخشش و گذشت هستم.
شک و تردید کجاست ؟زمانیکه قلب من جایگاه ایمان است.
اشتباه کجاست؟وقتی که من حامل حقیقت هستم.
نومیدی کجاست؟زمانیکه من دنیایی از امید هستم.
تاریکی کجاست؟وقتی که من حامل زیباترین ستاره های پر نور هس
پس چرا نیستی پیشم ، نگاه خیس تو کو
گوش ،گوش دوتا گوش، دودست بازیه آغوش
بیا بگیر قلبمو، یادم تو را فراموش
چوب، چوب، یه گردن، جایی نری تو بی من
دق میکنم میمیرم، اگه دور بشی از من
دست، دست، دو تا پا، یاد تو مونده اینجا
یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا
من، من، یه عاشق، همون مجنون سابق
من، من، یه عاشق، همون مجنون سابق