روزهای زیبای نوجوانی

حرفــــــــــــــــــ دل . . .

 

ای ستاره . . .

 

ای ستاره،ای ستاره غریب

 

مااگر ز خاطر خدانرفته ایم

 

پس چرابه دادمان نمیرسد؟!

 

ما صدای گریمان به آسمان رسید

 

ازخدا چرا صدایی نمیرسد؟!

 

**************

 

ای ستاره،ما سلاممان بهنه است

 

عشقمان دروغ جادوانه است!

 

در زمین، زبان حق بریده اند

 

حق، زبان تازیانست!

 

وآن که با تو صادقانه درد دل کند

 

های های گریه شبانست!



می‌بینی...


من هنوز پا به پای نیامدنت


تمام این همه تنهایی را رج می‌زنم

حالا تو هی در تکذیب این ترانه

کنار نارس‌ترین بهانه‌های دنیا بمان.

دلخوش به خاموشی ِ چراغ این خانه نباش

که تا سوسوی چراغ ِ رویا در این خانه هست

من...

خدا...

واین خانه. . .

منتظرت می‌مانیم. . .





جرم . . .

ما گنهکاریم آری جرم ما هم عاشقی ست

آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست کیست؟

زندگی بی عشق اگر باشد همان جان کندن است

دم به دم جان کندن ای دل کار دشواریست نیست؟

زندگی بی عشق اگر باشد لبی بی خنده است

برلب بی خنده باید جای خندیدن گریست

زندگی بی عشق اگر باشد هبوتی دائم است

آنکه عاشق نیست هم اینجا هم آنجا دوزخی ست

عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است

می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟




خداوندا پناهم ده . . .

خداوندا
من از تنهایی و برگ ریزان پاییز، من از سردی زمستان
من از تنهایی و دنیای بی تو میترسم

خداوندا
... ... من از دوستان بی مقدار، من از همراهان بی احساس
من از نارفیقیهای این دنیا میترسم

خداوندا
من از احساس بیهوده بودن، من از چون حباب آب بودن
من از ماندن چو مرداب میترسم
خداوندا
من از مرگ محبت ،من از اعدام احساس به دست دوستان دور یا نزدیك میترسم
خداوندا
من از ماندن میترسم ،من از رفتن میترسم
خداوندا
من از خود نیز میترسم
خداوندا پناهم ده...




چقدر سخته . . .


چه سخته ... هم پاییز باشد ؛ هم ابر باشد ، هم باران باشد !
هم خیابان ِ خیس ....
امـــــا نه تـــــو باشی ؛ نه دستی برای فشردن ...
و نه پایی برای قدم زدن باشد
و نه نگاهـــی برای زل زدن



بگو نیاد. . .

بگو نبارد برف

این همه سپید ننشیند بر زمین

حالا که رد پای ما کنار هم جفت نمی شود




فاصله ها. . .

   معلمم که به خط فاصله میگفت خط تیره !

   میدانست که فاصله چه به روزگار آدم می آورد...




فقر . . .

یاد دارم در غروبی سرد سرد میگذشت ازکوچه مادوره گرد

داد می زد کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف

سفالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم .اشک درچشمان باباحلقه بست عاقبت آهی

کشیدبغضش شکست, اول ماه هست و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی

این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود, اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت :آقا سفره خالی میخرید؟



حتی . . .

حتی به مرگ هم امیدی نیست میدانم سنگ قبرم از خودم تنهاتر خواهد بود...


حرف دل . . .

هَــرکه مــی خــواهـی بـــاش

ایـن عادت مُـــشتَــرک انسـانهــاســت

تـــو نیـ ــز ، روزی , ســاعـتی , لـَحظــه ای

احــساس خـواهـی کـرد کـــه . . .

هیــچکـَـس دوسـتت نَــدارد ...


حرف دل . . .

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ....
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم ...
برای اینکه نگذارم بیایند ... !!


حرف دل . . .

در جهان هرگز مشو مديون احساس کسي

تا نباشد رايگان مهرت گروگان کسي

گوهرخود را مزن بر سنگ هر ناقابلي

صبر کن پي







گزارش تخلف
بعدی